عشق واقعي
ميگن هرگز آسمان به زمين نميرسه!ميگن افق فقط به خاطر خطاي ديدبوجود مياد
يه روز تو ساحل نشسته بودم.به دريا نگاه ميكردم.صاف و آرام بود.لاجوردي آسمان در دل دريا خودنمايي ميكردآفتاب هم ميدرخشيد و قطرات دريا را براي اقامتي آسماني به بالا فرا ميخواندنسيم خنكي ميوزيد و صداي امواج كوچك دريا موسيقي متن اين تصوير آبي رنگ مقابل من بود
هيچ وقت آسمان به زمين نميرسدپيش خودم گفتم چرا از دور كه به آب نگاه ميكني هميشه آبي رنگ هست چرا هميشه تو نقاشيها بايد رنگ آب را آبي كشيد اما وقتي كه آب دريا يا كلا آب را در مشت بگيري هيچ رنگي نداره
به اين فكر ميكردم كه چند شب پيش كه آمدم كنار دريا هيچ نسيمي نميوزيد و آسمان پر از ستاره بود اما دريا مواج بودالبته نه مواجي كه خرابي به بار بياردبه اين فكر ميكردم كه چرا وقتي ابرهاي سياه در آسمان هست دريا اينقدر خمشگين هست و خودش را به اين طرف و آنطرف ميكوبه
اما زماني كه هوا آفتابيست و خورشيد خانم در دل آسمان هست دريا اينقدر ساكت وآرام و زيباست
همين حين كسي از كنارم گذشت و داشت شعري از حافظ ميخواند كه مثل اكثر شعرهاي حافظ مضموني از عشق و عاشقي داشت
عشق علاقه شديد قلبي بيش از اندازه كسي را دوست داشتن آنقدر دوست داستن كه آدم از خودش هم بگذره دگرخواهي و
اين فكرها از ذهنم ميگذشت و نگاهم معطوف دريا بود
چه رابطهاي ميتواند بين دريا و آسمان باشدچه رابطهايست كه آسمان زيبايي خودش را به دريا ميبخشد و دريا از اينكه آسمان غمگين ميشود به تلاطم و ناراحتي ميافتد
عشق تنها عشق است آره رابطه بين آسمان و دريا چيزي جز عشق نيست وقتي آسمان پر از ستاره است،دريا از شدت زيبايي آسمان تقلا ميكند تا خودرا به بالا بكشدوقتي آسمان را ابرهاي سياه و غمناك دربرميگيرد،دريا ميغرد چون تاب شكهاي آسمان را ندارد
و آسمان نعره ميزند چون دريا را متلاطم ميبيندعشق را از دريا و آسمان ميتواند آموخت آن رنگش را ميدهد تا دريا زيبا شود و اين يكي وجود خود را ميدهد.هريك براي زيبا شدن آن يكي در تلاش هستندهركدام از خود ميگذرند تا ديگري بهتر باشد.هيچكدام طاقت ديدن غم همديگر را ندارند و هميشه هم از همديگر دور ميمانند اما خود را وقف هم ميكنند
بايد عشق را از دريا و آسمان آموخت كه هر لحظهشان نشاني از عشق است و حقيقتي از عشق را نمايان ميكند حتي غروب خورشيد داغ در دل درياي سرد