آوازخدایان۶

آسمانها برگزیدگان را دعوت می کنند.

لاله های صحرایی و نیلوفرهای آبی،

آبهای صاف و شفاف جاری،

نغمه های پرندگان،

جلال فرورفتن و برآمدن خورشید و ماه در افق دریا،

جلوه شکوفه های بهاری،

تلؤلؤ قطرات شبنم بررخسار چمن ها و هزاران تجلی دیگر،

آهنگهای صامت خدایانند که در پرده های طبیعت مخفی شده اند.

ای کاش غرور دلها در هم می شکست و راستی جهان را در برمی گرفت و جانها چون آیینه جلا می یافت.

تا سحرگاه فرستادگان مقدس بر آسمان وجود سرودهای خدایان را زمزمه میکردند و حیات انسان را نیرو می بخشیدند.

بازشناختگان گفته اند آخرین آوازخدایان که به زبان فرشتگان می گذشت این بود:

به پیروی از عصیان و تباهی راه آمرزش را مسدود مکنید.

به خدایان اعتماد داشته باشید و منتظر بمانید.

تا نهرهای رحمت در زمین دلها جاری شده و مرگ از قوت فشار خود بکاهد و دوباره شجر حیات شکوفا گردد و فرستادگان آواز خدایان را در آسمان حیات زمزمه کنند.

آوازخدایان۵

دنیای نادانان و دیوانگان بسیار حسرت بار و تمسخرآمیز است، در راهها مانند برگهای خشک و بیجان به وزش باد متحرکند.

زیرک ترن مردم آنانند که در مخفی گاههای جان، ناداری و نادانی خود را اعتراف می کنند.

غافلان دانش را بیرون از واقعیت خویش جستجو می کنند و قرن ها از حقیقت خود عقب تر گام برمی دارند.

باربران بارهای ناشناخته را در معابر حمل می کنند و به آنچه ندارند مباهی و مفتخرند.

دانش دانایان برای ناشنوایان خلاقیت دماغی ندارد.

بشر از جمع آوری غنائم کامیاب نخواهد شد بلکه حرص لطافت را درروح می کشد.

عواطف در روح خاموش آزمند مرده است و حریصان مانند کرمهایی از لاشه یکدیگر تغذیه می کنند.

بوی خون مست کننده روح آزمند است وبه پلیدی دلیرند.چشمان مردم آزمند راههای حیله را زود می شناسد و قوانین اخلاقی در قاموس زندگی آنها تعابیری خاص دارد که پاکی روح را آلوده می سازد.زمینی ها روح آدمی را به پستی سوق می دهند.